کاش باران می‌گرفت

ساخت وبلاگ

آخرین باری که مهتاب از دلت جان می‌گرفت
ماجرای ماه و نخل و چاه پایان می‌گرفت

مهربان من که هر شب این یتیمستان بغض
زیرپایت کوچه‌هایش عطر انسان می‌گرفت

کهکشان محصولی از اشک و اشارات تو بود
چرخ در هر چرخش از چشم تو فرمان می‌گرفت

تا به پا داری عدالت را برایت آسمان
از نسیم و چشمه و خورشید پیمان می‌گرفت

آه اگر اشک تو و چشم غزل‌خوانت نبود
عشق تنها می‌شد و راه بیابان می‌گرفت

کاش این شب‌ها کسی از عصر فرصت‌های سبز
در حضورت می‌نشست و درس قرآن می‌گرفت

کاش این شب‌های ابری در کویرستان ما
آذرخش ذوالفقارت بود و باران می‌گرفت

سیداکبر میرجعفری

کفش‌های تا به تا...
ما را در سایت کفش‌های تا به تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4unread0 بازدید : 135 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 6:19