از آستین خدا دست بوتراب در آمد

ساخت وبلاگ
مگر که باز رخت از پس نقاب در آمد؟
و یا که‌ صبح‌ دمیدست و آفتاب در آمد؟

همین که‌ خلق دو ‌چشمت تمام گشت خدا گفت:
مبارک است، مبارک، چه ‌خوب از آب در آمد

تویی که نقطه بسمِ اله کتابِ خدایی
ز شرح خال سیاهت علی کتاب در آمد

یداللهی و‌ نبی دید در میانه میدان
از آستین خدا دست بوتراب در آمد

گره زدم دل خود را فقط به زلف سیاهت
چه راست راه من از بین پیچ و تاب درآمد

بنازم این همه رحمت، که بارها همه دیدند
گناه تا به نجف آمد و ثواب درآمد

علی مقدم (عاصی خراسانی)
کفش‌های تا به تا...
ما را در سایت کفش‌های تا به تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4unread0 بازدید : 159 تاريخ : دوشنبه 8 بهمن 1397 ساعت: 10:50